داستان آبیدیک

liaise

lie͡iz


فارسی

1 عمومی:: ارتباط‌ پیدا كردن‌، رابط‌ه‌ داشتن‌، بستگی‌ داشتن‌، رابط‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. closely, directly PREP. between Her job is to liaise between the school and the home. | with The tax office liaises closely with our department on such matters.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code