داستان آبیدیک

lukewarm

lukwɔɹm


فارسی

1 عمومی:: ملول‌، ولرم‌، نیم‌گرم‌، غیر صمیمی‌، بی‌ اشتیاق‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel, seem ADV. decidedly, distinctly PREP. about She was distinctly lukewarm about my idea.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code