داستان آبیدیک

luminous

lumənəs


فارسی

1 عمومی:: درخشان‌، شب‌ نما، فروزان‌، روشنی‌ بخش‌، نورانی‌، تابان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. highly, very | almost The colours were bright, almost luminous. | faintly, slightly

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code