meantime

minta͡im


فارسی

1 عمومی:: در اثناء، در خلال‌، در این‌ ضمن‌، ضمنا، درضمن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun interval: In the meantime I will go to sleep.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code