milch cow

mɪlt͡ʃ ka͡ʊ


فارسی

1 عمومی:: كسیكه‌باسانی‌میتوان‌پول‌از او در اورد، گاو شیرده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code