دیکشنری
داستان آبیدیک
misadvise
mɪsædva͡iz
فارسی
1
عمومی
::
مشورت بد، دادن به
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MIRROR NEPHOSCOPE
MIRROR NEURONS
MIRROR SIZE
MIRROR STAGE
MIRROR SYSTEM
MIRRORING
MIRTH
MIRTHFUL
MIRTHFULLY
MIRTHFULNESS
MIRTHLESS
MIRY
MIS
MIS SELLING
MISADVENTURE
MISADVISE
MISALIGNED
MISALIGNMENT
MISALLIANCE
MISANTHROPE
MISANTHROPIC
MISANTHROPICAL
MISANTHROPIST
MISANTHROPY
MISAPPLICATION
MISAPPLICATION OFFICE EXPENSES
MISAPPLY
MISAPPREHEND
MISAPPREHENSION
MISAPPROPRIATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید