دیکشنری
داستان آبیدیک
moderately
mɑdəɹətli
فارسی
1
عمومی
::
بطور میانه، معتدلانه، بااعتدال، با مدارا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MODEL SELECTION
MODEL STUDY
MODEL VALIDATION
MODEL VIEW CONTROLLER
MODEL’S ORIENTATION
MODELING
MODELING DAMPERS
MODELING TORSION
MODELLER
MODELLING
MODELLING APPROACHES
MODELS FOR URBAN STORMWATER MANAGEMENT
MODEM
MODENA
MODERATE
MODERATELY
MODERATELY RESISTANT
MODERATENESS
MODERATING EFFECT
MODERATION
MODERATION IN ALL THINGS
MODERATOR
MODERATOR LAMP
MODERN
MODERN ART
MODERN AUDITING
MODERN AVANT GARDE
MODERN CAPITALISM
MODERN DATA ECOSYSTEM
MODERN HISTORY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید