دیکشنری
monkish
mʌŋkɪʃ
فارسی
1
عمومی
::
در خور رهبان، راهباسا، راهب صفت، ویژهراهبان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MONKERY
MONKEY
MONKEY BUSINESS
MONKEY JACKET
MONKEY ON ONE'S BACK
MONKEY SEE, MONKEY DO
MONKEY SUIT
MONKEY TRICK
MONKEY WITH
MONKEY WRENCH
MONKEY WRENCH
MONKEYISHNESS
MONKEYSHINE
MONKHOOD
MONKHOOD DRESS
MONKISH
MONKISHNESS
MONKOSH MANNERS
MONK'S HOOD
MONKSHIP
MONNOLINGUAL
MONO
MONO FILAMENT
MONO FILAMENT LINE
MONO MATERIALS
MONO MODAL METAPHOR
MONOACID
MONOASTRAL SPINDLE
MONOATOMIC CARBONS
MONOBASIC
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید