دیکشنری
داستان آبیدیک
multipara
mʌlta͡ipɛɹə
فارسی
1
عمومی
::
زنچند شكمزاییده، زنی كهشیر بشیر میزاید
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MULTIMILLIONAIRE
MULTIMODAL METAPHOR
MULTIMODAL TRANSPORT
MULTIMODAL TREATMENT
MULTIMORBIDITY
MULTIMULT
MULTINATIONAL
MULTINATIONAL FIRM
MULTINJECT TECHNOLOGY
MULTINOMIAL
MULTINOMIAL DISTRIBUTION
MULTINOMIAL POISSON TRANSFORMATION
MULTINOMIAL SAMPLING
MULTINOMINAL
MULTIORGAN FAILURE
MULTIPARA
MULTIPAROUS
MULTIPARTITE
MULTIPASS
MULTIPASS SORT
MULTIPATH FADING
MULTIPATH ROUTING
MULTIPED
MULTIPERIOD CAPITAL BUDGETING UNDER UNCERTAINTY
MULTIPHASE
MULTIPHASE SAMPLING
MULTIPHYSICS
MULTIPLAYER GAME
MULTIPLAYER MODE
MULTIPLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید