دیکشنری
natchbone
næt͡ʃbon
فارسی
1
عمومی
::
استخوان)كفل(گاو
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NASTINESS
NASTURTIUM
NASTY
NASUTE
NATAL
NATAL DAY
NATALITY
NATANT
NATARIZE
NATATION
NATATORES
NATATORIAL
NATATORIAL SKILL
NATATORIUM
NATATORY
NATCHBONE
NATES
NATIMORTALITY
NATION
NATION BUILDING
NATION STATE
NATION STATES
NATIONAL
NATIONAL ACADEMY OF MEDICINE
NATIONAL ACCOUNT
NATIONAL ACCOUNT MANAGER
NATIONAL ACCOUNTABILITY COURTS
NATIONAL ACCOUNTING
NATIONAL ADULT READING TEST
NATIONAL ADVERTISING
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید