دیکشنری
داستان آبیدیک
necrose
nɛkɹoz
فارسی
1
عمومی
::
غانقرایاییشدن، غانقرایاییكردن، فاسد كرد، فاسدشدن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NECKTIE
NECROLATRY
NECROLOGICAL
NECROLOGIST
NECROLOGY
NECROMANCER
NECROMANCY
NECROMANTIC
NECROPHAGIA
NECROPHAGOUS
NECROPHILOUS
NECROPHOBIA
NECROPOLIS
NECROPSY
NECROSCOPY
NECROSE
NECROSIS
NECROTIC
NECROTIC TISSUES
NECROTISING ENTEROCOLITIS
NECROTIZE
NECTAR
NECTAREAN
NECTARED
NECTAREOUS
NECTARIFEROUS
NECTARINE
NECTARIUM
NED
NEDULA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید