داستان آبیدیک

null


فارسی

1 عمومی:: تهی‌، پوچ‌، بلااثر، باط‌ل‌، ملغی‌، صفر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. null and void VERBS be | become | render sth Their actions rendered the contract null and void. | declare sth They declared the agreement null and void.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code