nurl

nɜɹl


فارسی

1 عمومی:: دندانه‌، قپه‌، برامدگی‌، كنگره‌دار كردن‌، كنگره‌، گره‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code