دیکشنری
داستان آبیدیک
oleoresin
oliɔɹzɪn
فارسی
1
عمومی
::
رزیندر روغناب شده، محلولرزیندر روغن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OLDSTER
OLDWIFE
OLE GLORY
OLEA
OLEACEAE
OLEAGINOUS
OLEANDER
OLEASTER
OLEATE
OLECRANON PROCESS
OLEIC
OLEIN
OLEOGRAPH
OLEOMARGARINE
OLEOMETER
OLEORESIN
OLERICULTURE
OLEUM
OLFACTION
OLFACTIVE
OLFACTOMETER
OLFACTOPHILIA
OLFACTORY
OLFACTORY NERVE
OLFACTORY ORGAN
OLIBANUM
OLID
OLIGARCH
OLIGARCHIC
OLIGARCHICAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید