opulence

ɑpjələns


فارسی

1 عمومی:: وفور، سرشار، دولتمندی‌، توانگری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun exhibits extravagant wealth: His mansion reflected extreme opulence.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code