oral

ɔɹəl


فارسی

1 عمومی:: شفاهی، دهانی‌، زبانی‌، خوراکی، از راه‌ دهان‌، شفاهی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. spoken: They each must pass an oral test.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code