دیکشنری
داستان آبیدیک
orpiment
ɔɹpɪment
فارسی
1
عمومی
::
زرنیخزرد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OROLOGIST
OROLOGY
OROPKARYNEX
OROTUND
ORPHAN
ORPHAN ASYLUM
ORPHAN BLOCK
ORPHANAGE
ORPHANHOOD
ORPHANIZE
ORPHEUS
ORPHEUS BUSINESS PERSONALITY INVENTORY
ORPHIC
ORPHON A
ORPHREY
ORPIMENT
ORPINE
ORRERY
ORRIS
ORRIS ROOT
ORT
ORTENSIAES
ORTHOCEPHALIC
ORTHOCHROMATIC
ORTHODONTIA
ORTHODONTIC TREATMENT
ORTHODONTICS
ORTHODOX
ORTHODOX IMAGO PRACTICE
ORTHODOXLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید