دیکشنری
داستان آبیدیک
parallelize
pæɹəlɛliz
فارسی
1
عمومی
::
جفتكردن، برابر كردن، موازیكردن، تشبیهكردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PARALLEL METHOD
PARALLEL MONOLOGUE
PARALLEL OPERATION
PARALLEL PRICING
PARALLEL PROCESSING
PARALLEL PROCESSOR
PARALLEL RULER
PARALLEL SCALES
PARALLEL SIMULATION
PARALLEL STORAGE
PARALLEL TESTING
PARALLEL TRADE
PARALLEL TRANSMISSION
PARALLELEPIPED
PARALLELISM
PARALLELIZE
PARALLELOGRAM
PARALLELS
PARALOGISM
PARALOGIST
PARALOGOUS GENES
PARALPGIZE
PARALYSATION
PARALYSE
PARALYSIS
PARALYSIS OF THE FAC
PARALYTIC
PARALYZATION
PARALYZE
PARALYZED FOLD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید