partake

pɑɹte͡ik


فارسی

1 عمومی:: قسمت‌ بردن‌، شریك‌ شدن‌، شركت‌ كردن‌، بهره‌ داشتن‌، خوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to take or have a part of: Do not partake of strong wine.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code