دیکشنری
pontify
pɑntəfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
خودرا مقدسنمودن، سیمایاسقفییا پاپی بخود دادن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PONIARD VAROLII
PONITER
PONS
PONTAGE
PONTEE
PONTIC
PONTIC BEAN
PONTIFEX
PONTIFF
PONTIFICAL
PONTIFICALIA
PONTIFICALLY
PONTIFICATE
PONTIFICATE ON
PONTIFICE
PONTIFY
PONTOMEDULLARY JUNCTION
PONTONEER
PONTONIER
PONTOON
PONTOON BRIDGE
PONY
PONY EXPRESS
PONY UP
PONYTAIL
PONYTAIL PALM
POOCH OUT
POODLE
POOH
POOH BAH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید