دیکشنری
داستان آبیدیک
precipitately
pɹəsɪpɪte͡itli
فارسی
1
عمومی
::
با دستپاچگی، ازرویشتابزدگی، ازرویبیملاحظگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRECIOUS FEW
PRECIOUS LITTLE
PRECIOUS METALS
PRECIOUS STONES
PRECIOUSLY
PRECIOUSNESS
PRECIPICE
PRECIPITABLE
PRECIPITABLE WATER
PRECIPITABLE WATER VAPOUR
PRECIPITANCE
PRECIPITANCY
PRECIPITANT
PRECIPITATE
PRECIPITATE INTO
PRECIPITATELY
PRECIPITATENESS
PRECIPITATION
PRECIPITATION OF MOI
PRECIPITATION SHIELD
PRECIPITATIVE
PRECIPITATOIN
PRECIPITATOR
PRECIPITOUS
PRECIPITOUSNESS
PRECIPITOUSNESS WORK
PRECIS
PRECISE
PRECISE INSTRUMENT
PRECISELY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید