دیکشنری
داستان آبیدیک
presidentess
pɹɛzɪdəntɛs
فارسی
1
عمومی
::
زنرئیسجمهور، رئیسه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRESERVED GINGER
PRESERVED MEAT
PRESERVED MYROBALAN
PRESERVER
PRESERVICE TEACHER
PRESERVICE TEACHER EDUCATION
PRESET
PRESET TAP AND HOLD FEATURE
PRESETTLEMENT RISK
PRESIDE
PRESIDE AT
PRESIDE OVER
PRESIDENCY
PRESIDENT
PRESIDENT ELECT
PRESIDENTESS
PRESIDENTIAL
PRESIDENTIAL DECREE
PRESIDENTIAL ELECTIO
PRESIDENTIAL GOVERNMENT
PRESIDENTIAL POLICY DIRECTIVE
PRESIDENTIAL SYSTEM
PRESIDENTSHIP
PRESIDIAL
PRESIDIARY
PRESIDIO
PRESIDIUM
PRESIGNIFY
PRESORT
PRESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید