دیکشنری
داستان آبیدیک
preventively
pɹəventɪvli
فارسی
1
عمومی
::
بطور جلو گیریكنندهیا بازدارنده، بطور دافع
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREVENT
PREVENT FROM
PREVENTABILITY
PREVENTABLE
PREVENTATIVE
PREVENTER
PREVENTIBLE
PREVENTION
PREVENTION COSTS
PREVENTION IS BETTER THAN CURE
PREVENTION OF VICE
PREVENTIVE
PREVENTIVE CONTROLS
PREVENTIVE DETENTION
PREVENTIVE MAINTENANCE
PREVENTIVELY
PREVERBAL INJURY
PREVERBAL STAGE
PREVIEW
PREVIOUS
PREVIOUS DEPARTMENT COST
PREVIOUS EXAMINATION
PREVIOUS QUESTION
PREVIOUSLY
PREVIOUSLY RECOGNIZED
PREVIOUSNESS
PREVISE
PREVISION
PREVISIONAL
PREVISIONARY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید