دیکشنری
proseman
pɹɑsəmən
فارسی
1
عمومی
::
نثر نویس
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROSE PEOM
PROSE POEM
PROSE WORK
PROSECTOR
PROSECUTABLE
PROSECUTE
PROSECUTING ATTORNEY
PROSECUTION
PROSECUTOR
PROSECUTOR’S OFFICE
PROSECUTORIAL
PROSELTE OF THE GATE
PROSELYTE
PROSELYTISM
PROSELYTIZE
PROSEMAN
PROSENCEPHALIC
PROSENCEPHALON
PROSER
PROSERPINA
PROSERPINE
PROSIFY
PROSILIENCY
PROSILIENT
PROSILY
PROSINESS
PROSISH
PROSIT
PROSLAVERY
PROSOCIAL BEHAVIOR
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید