proximity of blood

pɹɑksɪmɪti ɑv blʌd


فارسی

1 عمومی:: خویشاوندی‌، نسبت‌، نزدیكی‌، قرابت‌، وابستگی‌، خویشی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code