دیکشنری
داستان آبیدیک
pulled
pʊld
فارسی
1
عمومی
::
افتاده، شكستهشده، كنده، تحلیلرفته، خشككرده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PULL THROUGH
PULL TO
PULL TOGETHER
PULL TOWARD
PULL UNDER
PULL UP
PULL UP A CHAIR
PULL UP BY BOOTSTRAPS
PULL UP SHORT
PULL UP STAKES
PULL UP TO
PULL WEIGHT
PULL WIRES
PULL/PUSH
PULLBACK
PULLED
PULLER
PULLER ASSY
PULLERY
PULLET
PULLEY
PULLICATE
PULLING TEETH
PULLMAN
PULLMAN CAR
PULLOVER
PULLULATE
PULLULATION
PULLY HAUL
PULMOMETER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید