دیکشنری
pulsatile
فارسی
1
عمومی
::
موجی، تپشی
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی
::
پر ضربان، (pulsant) پرجهند، ضربانی، دارای تپش
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PULP MILL
PULPA CASSIAE
PULPER
PULPINESS
PULPING
PULPIT
PULPITARIAN
PULPITEER
PULPLESS
PULPOUS
PULPWOOD
PULPY
PULQUE
PULSANT
PULSATE
PULSATILE
PULSATILE INSTRUMENT
PULSATILLA
PULSATING
PULSATION
PULSATORY
PULSE
PULSE AMPLITUDE
PULSE DISTORTION
PULSE DURATION
PULSE GENERATOR
PULSE LENGTH
PULSE MODULATION
PULSE OUTPUT
PULSE OXIMETRY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید