دیکشنری
داستان آبیدیک
putamen
pjəte͡imən
فارسی
1
عمومی
::
هسته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PUT UP OR SHUT UP
PUT UP TO
PUT UP WITH
PUT UPON
PUT UPON BY
PUT WEAR ON
PUT WEIGHT ON
PUT WISE
PUT WISE TO
PUT WITH
PUT WORDS IN MOUTH
PUT WORDS IN ONE'S MOUTH
PUT YEARS ON
PUT YOUR MONEY WHERE YOUR MOUTH IS
PUT YOUR TRUST IN GOD, AND KEEP YOUR POWDER DRY
PUTAMEN
PUTATIVE
PUTEAL
PUTLOCK
PUTLOG
PUTLOG OR LOCK
PUTREFACTION
PUTREFACTIVE
PUTREFY
PUTRESCENCE
PUTRESCENCTY
PUTRESCENT
PUTRESCIBLE
PUTRESCINE
PUTRID
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید