دیکشنری
داستان آبیدیک
raging
ɹe͡id͡ʒɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
طغیانكننده، سخت، خشمناك، شدید، غرنده، ژیان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RAG PICKER
RAGAMUFFIN
RAGBAG
RAGE
RAGE AGAINST
RAGE AT
RAGE OUT OF CONTROL
RAGE OVER
RAGE THROUGH
RAGGED
RAGGED SCHOOL
RAGGEDNESS
RAGGEDY
RAGGELLY
RAGGLE
RAGING
RAGINGLY
RAGLAN
RAGMAN
RAGOUT
RAGPICKER
RAGS TO RICHES
RAGSTONE
RAGTAG AND BOBTAIL
RAGTIME
RAGWEED
RAGWHEEL
RAH
RAH RAH
RAID
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید