دیکشنری
داستان آبیدیک
raised
ɹe͡izd
فارسی
1
عمومی
::
برجسته، ورامده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RAISE ONE'S VOICE
RAISE SIGHTS
RAISE SPIRITS
RAISE THE ANTE
RAISE THE BAR
RAISE THE CURTAIN
RAISE THE DEVIL
RAISE THE DICKENS
RAISE THE ROOF
RAISE THE SURFACE
RAISE TO
RAISE UP
RAISE VOICE
RAISE VOICE AGAINST
RAISE WITH
RAISED
RAISED CHEESE HEAD
RAISED FLOOR
RAISED IN A BARN
RAISED PLANTING BED
RAISED TO THE PURPLE
RAISED TYPE
RAISIN
RAISING AWARENESS
RAISING CAPITAL
RAISON D'ETRE
RAIT
RAIWAY TARIFF
RAJ
RAJA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید