داستان آبیدیک

rectification


فارسی

1 عمومی:: اصلاح‌، یكسوسازی‌، تصحیح‌، جبران‌، راستگری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قائمه کردن، قائمه‌سازی، تصحیح

The images on an oblique photograph must be projected onto a horizontal plane before true horizontal measurements can be obtained. This process is called rectification.

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code