repetitous

ɹəpɛtɪtəs


فارسی

1 عمومی:: تكرار كننده‌)باندازه‌ای‌ كه‌خستگی‌ اور باشد(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code