repudiate

ɹəpjudie͡it


فارسی

1 عمومی:: منكر شدن‌، انكار كردن‌، رد كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to reject as untrue or unjust: He repudiated their foolish accusations.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code