دیکشنری
داستان آبیدیک
rightness
ɹa͡itnəs
فارسی
1
عمومی
::
درست كاری، راستی، درستی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIGHTABLE
RIGHT‐CONTINUOUS ORTHOGONAL‐INCREMENT PROCESS
RIGHTEOUS
RIGHTEOUSLY
RIGHTEOUSNESS
RIGHTER
RIGHTFUL
RIGHTFUL CLAIMS
RIGHTFULLY
RIGHTFULNESS
RIGHTISM
RIGHTIST
RIGHTLESS
RIGHTLY
RIGHTMOST
RIGHTNESS
RIGHTS AND OBLIGATION
RIGHTS AND OBLIGATIONS
RIGHTTEOUS
RIGHTWARD WELDING
RIGID
RIGID ADHERENCE TO A
RIGID ADJUDICATION
RIGID ANCHORAGE POINT
RIGID ANCHORAGE STRUCTURE
RIGID BODIES
RIGID ELASTIC
RIGID ELEMENTS
RIGID INTERPENETRATION
RIGID UNIFORMITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید