دیکشنری
rinsing
ɹɪnsɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
پس مانده، بكشی، پس ماندهبكشی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RINGSIDE
RINGSIDE SEAT
RINGTAIL
RINGTHE BULL
RINGWORM
RINGWORM CORROSION
RINK
RINSE
RINSE DOWN
RINSE MOUTH OUT
RINSE OFF
RINSE OUT
RINSE OUT OF
RINSE WITH
RINSER
RINSING
RIO DE JANEIRO
RIOT
RIOT ACT
RIOT OF COLOR
RIOTER
RIOTOUS
RIOTOUS LIVING
RIOTOUSLY
RIOTOUSNESS
RIP
RIP APART
RIP AWAY
RIP CURRENT
RIP DOWN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید