داستان آبیدیک

scald


فارسی

1 کشاورزی:: اسکالد

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بااب‌ گرم‌ سوزاندن‌، اب‌ جوش‌ ریختن‌ روی‌، تاول‌ زده‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb burn as if with water: The boiling soup will scald the boy.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code