دیکشنری
schematically
skimætɪkli
فارسی
1
عمومی
::
مطابق نمونهكلییا قراردادی، بطورطرح یاخلاصه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SCHEDULER
SCHEDULING
SCHEDULING ALGORITHM
SCHEDULING QUEUE
SCHEDULING SCHEME
SCHEFFE
SCHEHERAZADE
SCHEIER AND CARVER'S THE LIFE ORIENTATION TEST
SCHEMA
SCHEMA VERSION
SCHEMAS
SCHEMATA
SCHEMATIC
SCHEMATIC DIAGRAM
SCHEMATIC SKETCH
SCHEMATICALLY
SCHEMATISM
SCHEMATIST
SCHEMATIZATION
SCHEMATIZE
SCHEME
SCHEME ACTIVATION
SCHEME AGAINST
SCHEME FOR
SCHEME OF COLOUR
SCHEME OF LIFE
SCHEMER
SCHEMING
SCHERZO
SCHIFF TEST
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید