دیکشنری
schoolboy
skulbɔ͡i
فارسی
1
عمومی
::
شاگرد اموزشگاه، شاگرد دانشاموز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SCHOOL IN
SCHOOL LIFE
SCHOOL MATE
SCHOOL MISS
SCHOOL OF EDUCATION
SCHOOL OF HARD KNOCKS
SCHOOL OF THOUGHT
SCHOOL PENCE
SCHOOL PSYCHOLOGIST
SCHOOL PSYCHOLOGY QUARTERLY
SCHOOL SLANG
SCHOOL TEACHER
SCHOOL YEARBOOKS
SCHOOLABLE
SCHOOLASTIC
SCHOOLBOY
SCHOOLFELLOW
SCHOOLGIRL COMPLEXION
SCHOOLHOUSE
SCHOOLING
SCHOOLMA'AM
SCHOOLMAN
SCHOOLMARM
SCHOOLMASTER
SCHOOLMATE
SCHOOLMISTRESS
SCHOOLROOM
SCHOOLTIME
SCHOOLWORK
SCHOONER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید