دیکشنری
داستان آبیدیک
seabed
فارسی
1
عمران
::
بستر دریا
واژگان شبکه مترجمین ایران
2
عمومی
::
كف دریا، بستر اقیانوس
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SEA PURSE
SEA QUAKE
SEA ROVER
SEA RUN FISH
SEA SANDER
SEA SHORE
SEA SKIMMING
SEA SKIMMING MISSILE
SEA SWALLOW
SEA TROUT
SEA URCHIN
SEA WEED
SEA WING
SEA WOLF
SEABAG
SEABED
SEABEE
SEABOARD
SEABORNE
SEACH
SEACOAST
SEACRAFT
SEADROME
SEAFARER
SEAFARING
SEAFOLK
SEAFOOD
SEAFRONT
SEAGIRT
SEAGOER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید