she cannot bear heat

ʃi kænɑt bɛɹ hit


فارسی

1 عمومی:: تاب‌ گرما رانمی‌اورد، ط‌اقت‌ گرما را ندارد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code