دیکشنری
داستان آبیدیک
shaven
ʃe͡ivən
فارسی
1
عمومی
::
تراشیده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SHARPE RATIO
SHARPEN
SHARPENER
SHARPER
SHARPLY
SHARPNESS
SHARPSHOOTER
SHASHLIK
SHASLIK
SHATTER
SHATTERBELT
SHATTERED
SHATTERPROOF
SHAVE
SHAVELING
SHAVEN
SHAVEN CHIN
SHAVER
SHAVETAIL
SHAVIAN
SHAVIE
SHAVING
SHAVING BRUSH
SHAVING CREAM
SHAVING FOAM
SHAW
SHAWL
SHAY
SHE
SHE ALWAYS HAD HER W
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید