sheriff

ʃɛɹɪf


فارسی

1 عمومی:: كدخدا، ضابط‌ شهربانی‌، داروغه‌، كلانتر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun county lawman: The sheriff arrested the criminal.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code