دیکشنری
shipload
ʃɪplod
فارسی
1
عمومی
::
بار كشتی، ظرفیت كشتی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SHINY
SHIP
SHIP BISCUIT
SHIP FEVER
SHIP OF STATE
SHIP OF THE LINE
SHIP OUT
SHIP RIGGED
SHIP SANITATION CERTIFICATE
SHIP VISIT
SHIP YARD
SHIP’S REGISTER
SHIPBOARD
SHIPBREAKING
SHIPBUILDING
SHIPLOAD
SHIPMAN
SHIPMASTER
SHIPMATE
SHIPMENT
SHIPMENT ADVICE
SHIPMENTS
SHIPMENTS FROM HOME OFFICE
SHIPMENTS TO BRANCH
SHIPOWNER
SHIPOWNER’S AGENT
SHIPOWNER’S LIEN
SHIPPABLE
SHIPPER
SHIPPING
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید