دیکشنری
داستان آبیدیک
siliceous
sɪlɪkiəs
فارسی
1
عمومی
::
سیلیسی، چخماقی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SILENUS
SILERT GIVES CONSENT
SILESIA
SILEX
SILHOUETTE
SILHOUETTED
SILICA
SILICA GEL
SILICA GLASS
SILICA PRECURSOR
SILICA WALL
SILICATE
SILICATE CEMENT
SILICATE MINERAL
SILICATE MINERALS
SILICEOUS
SILICIC
SILICICOLOUS
SILICIDE
SILICIFEROUS
SILICIFICATION
SILICIFOEOUS
SILICIFY
SILICIOUS
SILICIUM
SILICON
SILICON CRYSTAL
SILICON DIODE
SILICON MONOXIDE
SILICON PRESSURE SENSORS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید