solar

soləɹ


فارسی

1 عمومی:: خورشیدی‌، وابسته‌ بخورشید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. sun: We try to use solar energy.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code