داستان آبیدیک

soothe


فارسی

1 عمومی:: قوت قلب دادن، آرام کردن، تسلی دادن، آرامش دادن

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دلجویی‌ كردن‌، ارام‌ كردن‌، تسكین‌ دادن‌، دل‌ بدست‌ اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb calm: She needed to soothe the frightened boy.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code