داستان آبیدیک

sordid

sɔɹdɪd


فارسی

1 عمومی:: هرزه‌، كثیف‌، پست‌، دون‌، خسیس‌، چرك‌، شلخته‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. depressingly squalid, wretched: The testimony revealed the sordid details.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code