داستان آبیدیک

spout

spa͡ʊt


فارسی

1 عمومی:: فوران‌، جوش‌، ناودان‌، شیراب‌، فواره‌، لوله‌، دهانه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a tube or mouth used to pour liquid: The spout on the pitcher was broken.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code