داستان آبیدیک

stipulate


فارسی

1 عمومی:: تصریح‌ كردن‌، قرار گذاشتن‌، قید كردن‌، پیمان‌ بستن‌، میثاق‌ بستن‌

شبکه مترجمین ایران

2 فلسفه:: پیمان- تصریح کردن

self-constraint), he stipulated that they can only be cured by a radical course This last stipulation One important consequence of this stipulation is that the proportion of A corollary of this stipulation is that virtue only thus forms the basis of the universal law stipulated in the categorical imperative (Murphy, 1970, pp. 98-101).

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code