داستان آبیدیک

stoppage

stɑpɪd͡ʒ


فارسی

1 عمومی:: سد، بازداشت‌، ایست‌، خط‌، جلوگیری‌، منع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete | work VERB + STOPPAGE call The stoppage was called to protest against wage cuts. | threaten | be involved in | end PREP. during a/the ~

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code